میدونید قسمت سخت گردش رفتن کجاست؟ اونجایی که قبل رفتن باید کلی زحمت بکشی، خوراکی و غذا و ظرف و ظروف و فلاسک و زیرانداز و پتو و بالش و توپ و دبهی آب و آفتابه :دی و فلان و بهمان آماده کنی نیست. بله، این قسمتش سخت نیست، حتی اگه مجبور باشی کلی مرغ یا بال و پاچین و فلان رو تمیز کرده و در مواد بخوابانی (که البته ما این رو هم نداشتیم و با برنج و رشتهفرنگی (شمام دارین این غذا رو یا اختراع مادر منه؟) سر و ته غذا رو هم آوردیم). بلکه قسمت سختش اونجاست که نمیتونی خونه رو موقع رفتن کاملا مرتب کنی، چون تا لحظهی آخر در حال آمادهسازی غذا و لوازم هستی و همیشه مقداری ظرف نشسته باقی میمونه و هیهات که مردهای ما تحمل یک دقیقه تاخیر رو داشته باشن. انگار تو جنگ جهانی هستیم و اگه همین الان خونه رو تخلیه نکنیم، هیتلر خودش شخصا میاد و ما رو تیرباران میکنه. از اون طرف هم وقتی خسته و کوفته و له برمیگردی، یک خروار ظرف نشسته همزمان با تو وارد خونه میشه و کل لذت گردش رو کوفتت میکنه. نمیشه هر دفعه که میریم بیرون، ظرفا رو همونجا دور بریزیم برگردیم؟ :/
امشب گفتم من به آشپزخونه دست نمیزنم، حوصله ندارم. مامان گفتن فقط چند تا استکان باشه که صبح آقای و بچهها میخوان صبحانه بخورن برن سر کار. اما هر ده تا استکان دمدستی نشسته بود. منم گفتم نچ، اونو شروع کنم تا تهش رفتم. بنابراین از توی کابینت چند تا استکان درآوردم D: بعد مامان رفتن شروع کردن ظرف شستن و در جواب اعتراض من هم بیرونم کردن و گفتن که چون خوابشون نمیاد، باید خسته بشن.
از عجایب اینکه امروز چند تا عکس گرفتم :) یعنی ازم گرفتن. چندتاش جالب افتاد. مثلا تو یکیش دستمو بلند کردم یه جایی رو نشون بدم، بعد خواهرم گفت چه ژست خوبی. منم درحالیکه دارم از خنده غش میکنم، مثل عکسهای انتخاباتی دارم به نقطهای نامعلوم در افق اشاره میکنم. تو یکی دارم عطسه میکنم. تو یکی دارم استغاثه میکنم جهت رفع کرونا. تو یکی هم دارم مقنعهمو صاف میکنم اما انگار میخوام قامت ببندم برای نماز:
☝ من مسلمانم، قبلهام یک گل سرخ، جانمازم چشمه، مهرم نور، دشت سجادهی من، من وضو با تپش پنجرهها میگیرم، تازه! در نمازم جریان دارد طیف، جریان دارد ماه، سنگ از پشت نمازم پیداست، همه ذرات نمازم متبلور شده است، من نمازم را وقتی میخوانم که اذانش را باد گفته باشد سر گلدستهی سرو، من نمازم را پی تکبیرةالاحرام علف میخوانم، پی قدقامت موج!
(از معدود شعرهایی که وی آن را حفظ است، تازه نه کاملش را، همان که در کتاب ادبیات دبیرستان بود.)
درباره این سایت