من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم
تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم
با یادگاری از تبر از سمت جنگل آمدی
گفتم چه آمد بر سرت؟ گفتی که محرم نیستم
مجذوب پروازم ولی دستم به جایی بند نیست
حالا قضاوت کن خودت، من بیگناهم، نیستم؟
خواندی غزلهای مرا، گفتی که خیلی عاشقم
اما. نمیدانم خودم. هم عاشقم هم نیستم
نجمه زارع
درباره این سایت